مرو مرو

مرو مرو که دلم بی بهـــــانه می میرد

بدون تیر و تفنگ و نشـــــانه می میرد

مرو مرو که لبم بی تــــــرانه می ماند

بدون طعم لبی عاشقـــــانه می میرد 

ببین که خانه خرابم،ز ریشه بر بــادم

امید ساقه و برگم شبــــانه می میرد

تمام پنجره ها گل نمــوده اند امشب

ندیده روی تو را ناشیــــانه می میرد

تو را سکوت و مرا حـرف بسیار است

مرو که حرف دلم جاهـــلانه می میرد 

منی که همدم روز و شبش وفـا بوده

به کنج خانقهی صوفیـــــانه می میرد

سکـــــوت قافیه ام  آرزوی دشمن بود

مرو که در نبود تو این شاعرانه می میرد

محمود مسعودی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد