پاییز نرو

پاییز نرو فرصت دلتنگی نیست

زیبایی تو به هیچ آهنگی نیست

عشقم شده هر روز ببینم رویت

یکسال کم از هزار فرسنگی نیست

محمود مسعودی

دلم هر روز از دست تو ای تهران می گیرد

دلم هر روز از دست تو ای تهران می گیرد

قفس هر چند بزرگ باشد دل انسان می گیرد

اگر صدها خیابان دارد و میدان و ده ها پارک

به هر پارک و خیابانش,به هر میدان می گیرد

مرا هر روز ابری است دل و دلدار می داند

که در دریای چشمانم چه بد باران می گیرد

به کوهستان،به اوج قله ی توچال و اسپیلیت

دلم از شهرک گم گشته ی پنهان می گیرد

بزرگراه هست و مترو هست و تونل هم

ولی هر روز همت تا به کردستان می گیرد

در این آشفته بازار سیاه و سخت و دودآلود 

نه تنها قلب انسانی که از حیوان می گیرد

چقدر من ساده بودم که به دام زلفت افتادم

برونت کشته مردم را درون طوفان می گیرد

 شرط کردم نکنم فاش ، غم و راز دلم را

ولی افسوس،دل دیوانه، بی پایان می گیرد

محمود مسعودی

کانال تلگرام من  نتیجه تصویری برای آرم تلگرامساده آباد