مانند یک بوسه که بر داغی یک احساس می تازد

تو را مثل گلی در دامن یک دشت ناهموار می خواهم
به دشتی که به غیر از زوزه بادی ندارد یار می خواهم
تو را مثل نسیمی در میان گرمی یک ظهر تابستان
میان هرم گرمایی که می تابد به یک تبدار می خواهم
تو را چون جرعه آبی در کویری دور از پای بشر تنها
برای زنده ماندن در دل طوفان لاکردار می خواهم
تو را مانند یک بوسه که بر داغی یک احساس می تازد
مثال نور خورشیدی که می تابد به گندمزار می خواهم
مثال شاعری که غرق دنیای خودش دنبال الهام است
مثال لحظه ای دور از تمام شهر و کار و بار می خواهم
تو را مانند لبخندی که می ریزد فرو دیوار دل ها را
برای زنده ماندن در میان این همه انکار می خواهم
تو را مثل طلوع صبح صادق که خبر از زندگی دارد
برای روز زیبایی که شاید باشد آخر بار می خواهم
تو را بیش از تمام آنچه می خواهم،تمام آنچه می دانم
و حتی بیش از آنهایی که می آیند در افکار می خواهم
تو را مثل صدای تیشه ی فرهاد میان بیستون سنگ
شبیه تاپ تاپ قلب عاشق پیشه ای بردار می خواهم
تو را بیش از تمام عشق های ساده و پیچیده ی دنیا
تو را بیش از تمام لحظه های سبز بی تکرار می خواهم

 محمود مسعودی
کانال تلگرام    نتیجه تصویری برای آرم تلگرامساده آباد