خوش آمدید

خوش آمدی ای عزیز دل ، صفا آوردی       تو کوله ی پر صفا به باغ بینوا آوردی

چون آمده ای که عکسخانه ام را بینی       عـاشق بـُده ای و عشـق بهر مـا آوردی

خواهم که مرا لطف و صفای تو بماند       خطی بنویس چه دیده ای ، چه ها آوردی

سلام و خوش آمد به همه بازدیدکنندگان عزیز و محترم عکسخانه

هدف از این وبلاگ ارائه عکس و مطلب  از دیدنی ها ، مراسم، روستاها ،  معابر و میادین شهری وهمه آنچه در قالب و محدوده خراسان جنوبی می تواند بگنجد است .کلیه عکس های وبلاگ توسط خودم برداشت شده است بنابراین از کلیه بازدید کنند گان خواهشمندم نظراتشان را برای پربار تر شدن وبلاگ برایم بنویسند. مطمئن باشید هر گونه انتقاد و پیشنهادی را با تمام وجود خواهم نیوشید و آنرا لطفی از طرف دوستان خواهم دانست.

وبلاگ عکسخانه در دو آدرس فعال می باشد اگر به هر دلیلی عکس ها در این آدرس قابل مشاهده نبود به آدرس وبلاگ در پرشین بلاگ مراجعه نمایید. (اینجا را کلیک کنید)

بیرجند

 طبس

شهری

فرهنگ محلی

قاینات

سرایان

روستاها

فرهنگی مذهبی

فردوس

 بشرویه

اجتماعی

باستانی تاریخی

نهبندان

 خوسف

طبیعت

سنگ نگاره ها

سربیشه

زیرکوه

قلعه ها

خانه های قدیمی

اگر محلی را می شناسید که نیاز به معرفی آن در این وبلاگ می باشد پیشنهاد بدهید تا عکس تهیه گردد و در وبلاگ گذاشته شود.هر عکسی را هم به هر دلیلی نامناسب تشخیص دادید اعلام فرمایید تا حذف گردد.

دو وبلاگ دیگر من:وب نویسی (دلنگاری های ساده)،ژئوبلاگ (گردشگری،زمین شناسی)

کانال مطالب محمود مسعودی در تلگرام

کانال شعر عکس و مطالب من در تلگرام

کانال نتیجه تصویری برای آرم تلگرامساده آباد

رباط ( کاروانسرا) چاحوض

حدود 10 کیلومتر که از بیرجند به ظرف شمال در مسیر جاده شوشود حرکت کنید در سمت راست جاده کاروانسرایی را می بینید که آرام و سر بزیر بدون توجه کسی روزگار می گذراند. اگر از روزگار شکوفایی اش اثری نمانده است ولی با آب روانی که از قنات مجاور آن بیرون می آید هنوز می توان برای دقایقی بر لبه ی استخر نشست و گذار روزگار و انعکاس تاریخ را در آب استخر مشاهده کرد. 

کاروانسرا پلانی چهار ضلعی دارد و بطور کامل از آجر ساخته شده است. دو ایوان شمالی و جنوبی دارد و دور تا دور آن اتاق ها هستند.  

جایی خواندم که قدمت آن به دوران صفویه می رسد ولی هر چه باشد ارزش حفظ و حراست را دارد. 

کاروانسرای چاحوض  

کاروانسرای چاحوض بیرجند

کاروانسرای جاحوض بیرجند 

کاروانسرای چاحوض بیرجند 

کاروانسرای چاحوض بیرجند

یاقوتی بنفش

یاقوتی یِ  بنفش  من ای زیبا  کهن  دیار

دل در تو می سپارم و  جسمم به  روزگار

همچون پرنده ی غریب مهاجر ز شهر خویش

دنبال آب و دانه می روم  و همواره  بیقرار

هر چند در دیار کسان  آب و  دانه  هست

بی ریشه ای در این دیارم و افسوس پایدار

یاد آرم از سکوت خفته به ساباط های تنگ

آنجا که دل به تلاطم رسد از دست گلعذار

هر چند دره های باغران تو بسیار تشنه اند

دور از تو تشنه تر شده ام حتی به لاله زار

لبخند من بدون زعفران تو بی مایه ای فطیر

خونم بدون قصه ی عناب ، هر روز پر فشار

ما را  کویر ساده ی  عشقت  نشانه است

هر دم دعا کنم  که شوی  شاد و  ماندگار

درّه و آبشار تجنود

از شهر قاین به حاجی آباد و از حاجی آباد به سمت همت آباد بایدبروی حوالی همت آباد جاده از میان تپه های ماسه ای و بوته های تاغ می گذرد و به پیش می رود تصور اینکه با گذر از این دشت ماسه ای و تپه ها به کجا خواهی رسید سخت است به سمت کوه می پبچی و به بسوی وی می روی چند کیلومتری نرفته مسیر خاکی می شود . ابتدا کفی و سپس تپه ها. گدارهای پر پیچ و مسیر باریکی را رد می کنی و ناگهان دره ای نمایان می شود.

پای در دره می گذاری در دو سوی دره باغ هایی وجود دارند که انواع میوه از زردآلو گرفته تا عناب دارند و نسبت به فصلی که پای بگذاری سرشار از شکوفه ، سرسبزی و میوداری و یا زرد پاییزی هستند

در دوسوی آبدرختان بید ایستاده اند ، آب را می نوشند و طراوت هدیه می دهند. دل عابران را با زیبایی خویش و با سایه سار خنک شان شاد مینمایند. درختانی چنار که درون تهی کرده اند و فضاهای خالی به اندازه یک اتاق را ایجاده کرده اند تو را به نظاره دعوت می کنند . آب روان در رودخانه ، سرشار از انرژی و جوششت می نمایند تا زودتر به سرمنشا آب برسی.





مسیر رود به پایان می رسد و صخره هایی ماسه ای نمایان می شوند آب در طول زمان و به آرامی بدون هیج عجله ای سنگ های آهکی را به زیبایی بریده و مسیر خود را یافته است. سنگ های سفید آهک با قدرت آب دیواره هایی قائم ساخته اند که عرضی از یک تا حداکثر سه متر دارند . انگار در کوچه ای با دیوارههای بلند دارند که با چرخش های مسیر و به سمت بالا دیدن آسمان دشوار است.
هر چند متری پله هایی ایجاد شده و صدایی در دره می پیچد و آبشارهایی تو را به خود می خواند . برای گذر از مسیر چاره ای نداری جز اینکه نعلین از پای برگیری و به آب بزنی و صفایی دارد .







آنچه دل انسان را به درد می آورد نوشته های رنگ به رنگی است که زیبایی های دیواره ی سفید دره را به سیاهی کشانده است و چه بد که فکر می کنم نامشان را به خوبی ثبت می کنند و هر کس ببیند انگشت تعجب از این تفکرشان به دهان می برد. عجیب تر که گاهی نام گروه هایی بر دیواره ها نقش بسته است.