فلسفه ی نامگذاری ریزگردها

چندین سال است که داستان ریزگردها جدی شده است ولی هر بار که ریزگردها راه می افتند می آیند، سریع بزرگان هیئتی رو برای مشاهده ریزگردها به جنوب و غرب می فرستند تا بدانند دروغی و توطئه ای در کار نیست و از طرفی به چشم خود ملاحظه فرمایند و اگه زورشون رسید جلوشون رو بگیرند، ولی ریزگردها همونطور که از اسمشون پیداست ریزند و اهل گردش بنابراین از زیر دست و بال هیئت محترم در میرن و به گردش خودشون ادامه می دهند و هیشکی رو هم ادم که سهله هیچی حساب نمی کنن. بنابراین هیئت محترم دوباره بر می گردن تهران و گزارش طویل و شاید هم عریضشون رو به بایگانی اسناد می دهند و خداحافظ تا سفر بعدی ، شاید هم الان دیگه گزارش رو هم کپی و پیست می کنند و زحمت نوشتن هم به خود نمی دهند.

یادمه یکی دو دفعه هیئت حتی تا عراق هم رفت که جلوشونو بگیرند ولی نشد که نشد.حداقل اگه برا مردم فایده ای و برا ریزگردا ضرری نداشته هیئت محترم زیارتی می کنند،

خب آقای رئیس، آقای وکیل بجای دعوا با هم و گردن این و اون انداختن یه فکری جدی تر بکنید . حتی بچه دو ساله هم حالا فهمیده از دست این هیئتا کاری بر نمیاد.

اوایل که نام ریزگردها انتخاب شده بود متحیر بودم که بزرگان علم و ادب چگونه بدین نام خوشکل و زیبا رسیدند. با گذشت زمان  بر همگان مبرهن گردیده است که چه نام با مسمایی انتخاب کرده اند.

ریز گرد دو بخش دارد 

بخش اول ریز 

اول اینکه ادم به یاد "فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه"  می افتد. تمام مردم با پوست و در چند سال آینده با گوشت و استخوانشون این تند و تیز بودن را درک کرده و خواهند کرد. بگذریم که اینا حتی از فلفل هم ریز ترند و حتما تیز تر

دوم اینکه ادم بیاد "ریزه میزه "می افتد و اینکه اینا از بس ریزه میزه هستند از دست مسئولین در میرن . خداوکیلی اونا هم تقصیری ندارند خوب ریزه میزه اند.

سوم اینکه آدم بیاد ترانه "خانم ریز میزه راه میره قر می ریزه "می افتد/ از آنجا که به هر صورت این ریزگردا از کشورهای عربی می آیند و آنجا هم هر کلمه اگه جنسیت واقعی نداشته باشه مجازی دارد با احتمال زیاد ریزگرد هم کلمه ای مونث مجازی است که اینقدر در حال قرریزی برای ملت و مملکت هست و عده ای هم احتمالا مجذوب این قر و مرا شدن و حواسشون پرت شده است و شاید هم گوش شیطون کر خوششان آمده است.

یه چیز دیگه هست که با انتخاب نام ریز گرد از ابهت آنها کاسته می شود و نه تنها حساسیت مردم کم می گردد بلکه حس ترحم هم برانگیخته می شود.

بخش دو آن گرد است

اول اینکه نمی دانم گِرد هست یا گَرد و یا هر دو ولی ولی هر چه باشد با مسما انتخاب شده است و تلاش می کنم تشریح کنیم

در صورتی که گِرد باشد می خواهد بگوید این ها علاوه بر ریز بودن گرد هم هستند  تقصیر کسی نیست اگه به دام نمی افتند ریزند و گرد، قل می خورند و می روند خوب انصافا اگه می تونید شما به دامشون بندازید.

به نظر می رسد گَرد هم انتخاب معقول منطقی و حساب شده ای است و ازنام اون ماده ی مخدره ای گرفته شده است چون از طرفی در کوتاه مدت باعث تحرک و در درازمدتباعث تخریب قلب و ریه و ... بقیه می گردند.

حالت سوم گرد گرفته شده از گردان و چرخان است که در هوا می چرخد و می گردد تا بر بخت و اقبالا چه کسی یار باشد تا بر دوش وی بنشیند

حالت چهارم برگرفته از گردش است در این صورت هم بسیار با مسما است چون می خواهند بگویند هدف این ریزگردها گردشگری است و خدای نکرده قصد بدی ندارند اومدند گردشی بکنند و بشینند حالا شده تو قلب و ریه یا شکم و کلیه یا روی زولبیا و بامیه و اگر جای گیر نیامد در خیابان یا بادیه 

غرض اینکه به این ریزهای اهل گردش نباید کاری گرفت اگه دلتون برا ریزه میزه بودنشون نمی سوزه حداقل به فکر توریسم باشید. 

و غرض تر اینکه کسی بیش از برگزاری جلسه و حداکثر اعزام هیات به آنها کاری نداشته باشد . 

همه ی اسامی با مسما هستند

ریزگِرد:شیئی ریز و گرد که به هیچ صراطی مستقیم نیست و از زیر دست و بال مسئولین در می رود

ریزگَرد: شیئی ریز و پودری که شبیه گرد (ماده ی مخدره)است و امروز آن بلا و فردای آن بلایی بزرگتر است

ریزگَرد:شیئی ریز و گردنده(گردان و چرخان) که در هوا دور خودش می گردد و می چرخد و قر می دهد

ریزگَرد:شیئی ریز و اهل گردش که از زمین برای گردشی چند روز به هوا برخاسته است تا در محل مناسبی بنشیند


و این بود فلسفه نامگذاری نام ریزگردها


 مثلا طنز نوشتم انتخاب با خودتون خواستید جدی بگیرید خواستید هم مثل همیشه اصلا نگیرید

کوتاه بینی

عمر کوتاه است یا کوتاهی از افکار ماست

راه ناپیداست یا بی راهی از رفتار  ماست

دلخوشی گم گشته ای از ادمیزاد است یا

یا که شهر ناخوشی زاییده ی پندار ماست

زندگی دام است یا آدم به دام افتاده است

چشم نابیناست یا ناگفته ای در کار ماست

شربت شیرین ز فرهاد زمان جامانده  است

یا که خسرو استخوانی در دل غمدار ماست

آسمان  لطفش به نوع   آدمیت  کم  شده

یا که دست  ناکسی در آستین یار  ماست

باد و طوفان  بیش از  اعصار  تاریخست  یا

صبر ما کاهیده و مشکل  خود بیمار ماست

زندگی زیباست  کوته بین خرابش می کند

کوتهی عذری  برای غفلت  از پرگار  ماست

ساده زیبا بین شو  از  کوتاهی  دنیا  مگو

گر که کوته هم بود  زیباترین بسیار  ماست

"محمود مسعودی"

سر کوه و کمـر

سر کوه و کمـر ای داد و بیداد

تو آهو می شدی مو مرد صیاد

تو با ناز و ادا در پشت بــــــوته

مو می کردم تو را فـریاد فــریاد

"محمود مسعودی"

فرصت نقاشی

زندگی فرصت نقاشی است

وقت محدود ولی کافی است

چشم هایت 

دست هایت

گوش ها و لب و دندان هایت

فکر هایت 

حرف هایت

قدم و پای و همه اعضایت

همه رنگین قلم نقاشند

بوم نقاشی

اندازه ی یک عمر درازا دارد

تک تک نقطه ی آن مقصد و معنا دارد

نوع و موضوع و هدف ازاد است

راستی

داشت یادم می رفت

پاک کن نیست در این نقاشی

قلمت تا که به کاغذ برسد 

نقش آن می ماند

بهترین نقاشی

نقش مهر است بر اندام زمان

نقش عشق است برجام جهان

"محمود مسعودی"