چرا رفتی؟

چرا رفتی چــــــــرا من بی قرارم*

چـــــــــرا سیمین و نیما را ندارم

در این دنیا ی غـــم آلود بی درد

ســـــرم را بر چه آغوشی گذارم

ندیدی فصل مــرداد است و میوه

که دل در پیچ ابـــــــــروی تو دارم

غزل هایت که عمری ماه من بود

ببین حالا چـــــــو آه از دل بر آرم

دل دیوانه هم دیـــــــوانه تر شد

ولیـــــــکن روز و شب دیگر ندارم

نمی بینم شــرابی تازه امشب     

که امـیدی بود، ابـــــــــــــر بهارم

چو شمع مهر خـاموشی گزیدی

ولی من طــــــــاقت دوری ندارم

تو را بر لطـف یزدان می سپارم

برایت تا قیامـــــــــــــت داغدارم

"محمود مسعودی(ساده)"


*بیاد نیمای غزل و سیمین ادب 

نظرات 1 + ارسال نظر
عشق شعر 1393/09/08 ساعت 09:36 ق.ظ

سلام دوست من . شعرهات ساده و صمیمی ان. شاد باشی و موفق

ممنن از لطف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد