از آن روز می ترسم

تصور کنید:

وقتی از آدم کوه و کویر ،طبیعت را بگیرند و در میان خیابان های شهری دود آلود رهایش کنند.

وقتی از قلمدار و قافیه پرداز، نوشتن و شعر را بگیرند و در میان آپارتمانی رو به آپارتمان رهایش کنند.

وقتی از  عکاس، دوربین و عکس را بگیرند و در میان راهروهای اداره ای رهایش کنند.

وقتی از زمین شناس زمین را بگیرند و او را در سیاهچال های صفر و یک رهایش کنند

چه خواهد شد ؟

حالا تصور کنید :

از شخصی همه ی اینها را بگیرند ، به عبارتی از احساس  حس را بگیرند آس یا همان آس و پاس خواهد ماند.

چه خواهد شد؟

همچون پرنده ای بی پر از آسمان به زمین خواهد چسبید

همچون سربازی بی تفنگ در میدان جنگ رها خواهد شد

همچون عاشقی بازنده در تخیلات خویش گم خواهد شد

همچون ذره ای سرگردان در فضایی بی نهایت شناور خواهد شد

من از آن روز می ترسم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد