گاهی به دلم سر زن

ای عشق   دلتنگ  توام  مرا   باور کن

گاهی  به دلم سر زن و با ما   سرکن

چون بی تو توان که زندگانی سر کرد؟

من  بی تو   چو  مرده ام لبم را تر کن


-------------

ای  عشق   تمام  زندگانی  از  توست

در عمق دل احساس جوانی از توست

چون  بی تو   توان    زندگانی    کردن؟

اکسیژن  و  نور  و  شادمانی از توست

"محمود مسعودی(ساده)"

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا 1392/11/05 ساعت 08:36 ق.ظ http://taraze-roozaane.blogsky.com/

سلاام...
همواره عشق، بی خبر از راه می رسد
چونان مسافری که به ناگاه می رسد
وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش
چون وقت آب و جاروی این راه می رسد
اینت زهی شکوه که نزدت کلام من
با موکب نسیم سحرگاه می رسد
با دیگران نمی نهدت دل به دامانت
چندان که دست خواهش کوتاه می رسد
میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم
تا آهوی تو، کی به کمین گاه می رسد!
هنگام وصل ماست، به باغ بزرگ شب
وقتی که سیب نقره یی ماه، می رسد
شاعر! دلت به راه بیاویز و از غزل
طاقی بزن خجسته که دلخواه می رسد
"حسین منزوی"
.
.
زیبابود...شاد، عاشق و سلاامت باشین...

پرواز 1392/11/06 ساعت 11:49 ب.ظ

عشق حادثه ای است که هر قلبی شانس حضورش را نداردو موهبتی که بی دلیل وبی استحقاق نصیب هر دلی نمیشود.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد