اولین باران

 http://s2.picofile.com/file/8101784992/%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86_%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

اولین باران و صبح و شبنم و نورو نوید

می زند فریاد

می زاید امید

بوی جان می آید از خاک زمین

سبزه می آید ز  باران ها پدید

ریگ ها، تر می شوند از شور عشق

دانه باور می کند صبح سپید

برگ ها احساس زیبای بهاری می کنند

ساقه ها شوری به جان برگ جاری می کنند

ریشه ها در جستجوی خاک باران خورده اند

شاخه ها امید را تا آسمان ها برده اند

دانه ها لبیک  قد قامت  به خود آراسته

هر کجا باغیست از خواب زمستان خاسته

در به روی لاله ها وا می شود

بار دیگر عمر معنا می شود

پیله ها وا می شود، پروانه ها پران و شاد

باغ ریحان همدم نجوای انسان می شود

کوه فریاد وفا و دشت احساس صفا

در بیابان بوته ای دنیای صحرا می شود

بلبلان سرشار چه چه، قمریان سرشار کو

آدمی سرشار به به ،ماهیان سرشار هو

این همه خاک و گیاه و دشت و کوه و سبزه زار

بلبل و قمری و باغ و شاعر و شعر و بهار

از نوید قطره ای یکباره بر پا می شود

وه چه ساده

ابر و باران

با نوید خود زمینی را معطر می کند

لحظه های ناب را همپای پر احساس گوهر می کند


"محمود مسعودی(ساده)"

نظرات 1 + ارسال نظر
راضیه 1392/09/13 ساعت 10:09 ب.ظ

چه قدر در این عکس زندگی موج میزنه. قطره های باران روی سبزه ها خیلی زیباست .شعر هم خیلی زیباست

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد