عشق های کوچه باغی

رد پایی تازه می بینم:

به عمق شاخه ها

در میان دانه ها

از تقلای شب پروانه ها

عشق های کوچه باغی

عمرشان کوتاه است

زود میوه را می چینند

و زرد باید گردی

که جایی بهر سبزی

بهر شادابی نیست

آری بهار نزدیک است 

و تو

هوس تازه تری در دل و در سر داری

نیست راهی بجز از پژمردن

زردی از دست تو و آزردن

می روم تا تو به دنیای خودت تازه شوی

رسم دنیا این است

عمر این عشق از سبز بهار تا زرد خزان

فقط چند روز است

و تو با سر به زمین خواهی خورد

و زیر پای پاییز

چند روزی همه درگیر تو و رنگ رخت خواهند بود

لاجرم:

عبرت بی عبرت یک مزرعه یا باغ و درخت خواهی شد

و برگی تازه جای تو را خواهد گرفت

"محمود مسعودی(ساده)"

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا 1392/07/23 ساعت 11:53 ق.ظ http://note1.blogsky.com

سلام
ممنون که به وبم سر زدین.
خیلی زیبا و دلنشین بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد