کجاست باران

کجاست باران که برخیزد ز ابر ناگهانی ها

بخشکاند غم و غصه ز عمق زندگانی ها

کجاست ابری  که بستاند سرود ناامیدی را

بگیرد درد و محنت را و آرد مژدگانی ها

بیارد شور و شوق نوجوانی دور از نیرنگ

برون آرد دوباره حس عشق از بایگانی ها

چه ساده می رود عمر گران از دست آدمها

تو گویی عمر هم باشد ز نوع  رایگانی ها


"محمود مسعودی(ساده)"

نظرات 1 + ارسال نظر
فرا 1392/06/29 ساعت 10:26 ق.ظ

این احساسی پرمعناست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد