تا بیستون

رفته ام تا بیستون تا بلکه صیادت شوم

کوه عشقت برکنم شاید که فرهادت شوم

چون ندیدم عشق شیرینی به کوه روزگار

می کنم کوه نمک تا جمع اضدادت شوم

نظرات 2 + ارسال نظر
راضیه 1392/06/17 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام

هر چه بیشتر این وبلاگ رو مطالعه میکنم متعجب میشم که بیست سال پیش چه معادنی از استعداد در کلاسمون بوده و ما بی خبر بودیم. نوشته های شما و آقای دکتر رضا نشون میده که یا آتشفشانی صورت گرفته و این استعدادها رخنمون پیدا کرده یا اینکه جنابعالی و بقیه خیلی فروتن بودید. به هر حال ضمن آرزوی موفقیت ، به هم کلاسی هامون افتخار میکنیم.

نظر لطف شماست آنچه خدا خواست همان می شود

فرا 1392/06/17 ساعت 03:09 ب.ظ

در کوه سنگی عطر جاری عشق را می شود بویید
در کوه سنگی صدای شرّه ی عشق را می شود شنید
در کوه نمکی!!!

می توان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد