زرشک جوان


تو آن زرشک جوانی که خارها داری

به خون قرمز خود جان نثارها داری

اگر که بگذرم از خار و بر لبت برسم

تو آب پاک حیاتی بیقرار ها داری

تلالوئی ز امیدی به چشم مستانه

تو مست روز الستی میگسارها داری

به وقت زردی گل عشق آرزو کردم

به میوه زار خودت سر به دارها داری

شراب چون می نابی به راه میخانه

به وقت گرمی تب، دل خمارها داری

تو را قدما سرد و خشک می دانند

ولی فشار خون مرا پایدارها داری

به سرزمین قهستان و درد بی آبی

تو سبز و زردی و قرمز،بوته زارها داری

اگر چه ساده به یاقوت قرمزت نرسد

بدان به باغ زرشکی انتظار ها داری


نظرات 1 + ارسال نظر

دوست بزرگوار محمود
دومین جشنواره بزرگ مجازی کتابخوانی در دو رده سنی آزاد و نوجوانان در حال برگزاری است. ضمن دعوت برای شرکت در این جشنواره،از شما خواهانیم تا در اجرای این برنامه با پذیرفتن عنوان"همکار افتخاری" ما را یاری فرمائید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد