قرار ما نبود

قرار ما نبود که دور شی از من

دوباره بگذری مستور شی از من

قرار مانبود تنها بمونم

تو تا فردا بری من جا بمونم

قرار ما نبود اشعار حافظ فقط فال تو باشه زیر بارون

و من تنها بشینم زیر بی بارون ناودون

قرار ما نبود در زیر سایه

بلرزیم و بترسیم از کنایه

قرار ما نبود احساسمون رو به روی آب رودخونه نبینم

ولی در سیل غم غرقابه باشیم

قرار ما نبود افکارمون رو به زیر تک درخت سرو ساحل

کنار بوته سردی بکاریم

سپس فردا و فردا های عمر رو به دنبال درخت و بوته ی سرد

دمادم هر کجا سنگی بذاریم

قرار ما نبود پنجره ها را ،به روی نور صبحگاهی ببندیم

و گر هم روزنی ماند به شیشه ، جلوی نور تاریکی بذاریم

قرار ما نبود تنها بمونیم ، بمیریم در خود و صحرا بمونیم

قرار ما نبود دم سرد باشیم

قرار ما نبود شبگرد باشیم

قرار ما نبود اما چنین شد

که مست قصه ای بی درد باشیم

قرار مانبود ، نامردیه این

فراموش کن  چه جور آهنگیه این

سرودی از کدوم خواننده ای هست

قرار ما نبود اما تو کردی

قرار ما نبود اما تو رفتی

قرار ما نبود اما تو نیستی بیاد غیر من تنها گریستی

قرار ما نبود اما همینه سرت بر روی بازویی جز اینه

قرار ما و دنیا ها همینه یکی شاد و یکی دایم غمینه


نظرات 1 + ارسال نظر
پرواز 1392/05/29 ساعت 11:53 ب.ظ

قرار ما نبود، انهمه گفتنی ها که باید می گفتم ونگفتم
قرار ما نبود، که گم شویم در لابلای مشکلات کوچک وبزرگ زندگی که گم شدیم
قرار ما نبود، آنهمه با هم بودن که باید میبود و نبود
قرار ما نبود ،که دور شویم از هم که دور شدیم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد