ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
هر کسی کو مرد ما یکباره یادش می کنیم
ختم سوم تا به یک سال اعتبارش می کنیم
هی بدین سو و بدان سو همچو بادی می رویمجامه را بر تن دریده ، داغدارش می کنیم
جامه مشکی، ریش همچون جنگل و دل را غمین
همچو استاد سخن ، یاد از وقارش می کنیم
از برای خواندن حمدی و شاید سوره ای
لب به لب نزدیک و دایم بیقرارش می کنیم
در تمام سنگ فروشی های شهر از بهر خود
شعر خوبی جسته ،بر سنگ مزارش می کنیم
هر کجایی پیش چشم دیگران خوش بیان
خاک بر سر کرده، آبی بر مزارش می کنیم
از برای چشم مردم یا که ارسال ثوابمعرفت ها کرده، مکتب را به نامش می کنیم
سبزه می کاریم روی قبر و با پر های گل
باغ خالی از گلی را وامدارش می کنیم
این همه با خود وفا داریم بهر رفتگانزنده ها را بی دلیل افسوس خوارش می کنیم
کاش می شد مرد تا جست اعتبار دیگریچون نفس باشد دمادم بی قرارش می کنیم