آخرین قطره باران

آخرین  قطره ی  باران که  زمین را تر کرد تشنگی باز هم از من گله  کرد

دل  من  حس کویری  تو را باور داشت ولی از بهر تمنا و دعا حوصله  کرد

تا  نگویند  که من  غافلم  از ابر بهار  یا که از حسرت دیدار  زمین  بیخبرم

دل من ابری شد، چشم من بارانی،شوق سیراب شدن بار دگر ولوله کرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد