فکر نو کن فکر ناب و تازه ای

گل آمد و سبزه بر دمیده

برف از سرکوه ها رمیده

شبنمی مهمان برگ تازه ای

گشته عاشق بر حضور سبزه ای

قمری آواز خوشی سرداده است

جوجه هایش را به دشت پرداده است

بلبل باغ تمنا شاد شاد

بال و پر رنگین نموده سوی باد

سبزه ها شادند از شور زمین

هم زمین سرمستِ احساسی بهین

گلرخان راهی به دشتند و مهان راهی به کوه

خوش بود راهی ز خاک جسم تا اقصای روح

شاعران همنای آبند و شهان همپای حور

بار بر بندید که فردا می رسد گرمای هور

آب جاری گشته بر رودی دراز

رود راهی گشته بر دریای راز

شعر می خواند بیاد آبشار

تا رسد دریا ، کند جانش نثار

آدمی سرمست شادی های دشت

دلبران دلشاد گرمی های دست

لاله آمد تا که گوید راز خود

باز گوید قصه اعجاز خود

همه ی ذرات پر از جوش و خروش

عشق بینی که چه دارد جنب و جوش

کل عالم ، سبزِ احساس بهار

گویی عاشق دیده صبح انتظار

مخلص حرفم ، کلام ساده ای

فکر نو کن فکر ناب و تازه ای

تا شود صبح زمستانت بهار

دست خود بینی به دست و زلف یار


نظرات 1 + ارسال نظر
mjm 1392/01/04 ساعت 09:26 ق.ظ http://wut.blogfa.com

salam eydat mobarak az vebat kheyly khosham omad ba tabadoole link moafeghy

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد