ماه و خورشید

ماه از روی حسادت چشم خورشید را گرفت

تا نداند  غیر ماه آسمان ماه دگر دارد زمین



چون که خورشید رخت پنهان کند ماه جهان

گو که با نور رخت در آسمان ها چون کند



خورشیدم و عالمی ز شعله هایم روشن

هر چند رخ ماه تو حسودست هنوز


ماه گرفتگی بیرجند


گاهگاهی مهرخان اندیشه خورشید در سر داشتند

غیر یکدم روسیاهی بهر مهرویان چه باشد حاصلی



گردش خورشید و ماه و آسمان ها را نگر

مه که از خورشید نورانیست رخش پنهان کند



به مهرویان در این دنیا نباشد اعتمادی

که ماه آسمان خورشید عالم را نهان سازد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد