کاش می شد

کاش  می شد هیچی  نگم  ولی دلم  خالی  بشه

کاش می شد هیج جا  نرم  ولی حالم عالی   بشه

کاش می شد غم تو دلای هیچکدوم از آدما پا  نذاره

کاش می شد فقط  برا غم سال خشکسالی   بشه

کاش می شدهمه رنگا از خجالت یهو بی رنگ بشن

کاش می شد  ساز   دورنگی  طبل  تو خالی    بشه

کاش می شد دروغ بخشکه  توی قلبا  و زبون   آدما

کاش می شد  پوز  دروغ  تو کوچه خاک مالی   بشه

کاش می شد حرف حساب همیشه با حساب باشه

جای حرف ناحساب فقط تو سطل زرد  آشغالی بشه

کاش می شد  زبون  فقط به  اختیار  فکر  و  عقل  بود

هر چه که توی سراست برا زبون کمی نمد مالی بشه

کاش  می شد  ما  آدما  یه  کم  به   فکر  هم  بودیم

کاش می شد باغ صفای  آدما مثل کهن سالی بشه

کاش می شد سنگ نشکنه شیشه دل شکسته ها

داستانای  سنگ  و شیشه از نو  خشت مالی بشه

کاش می شد که ساده ها تو  سادگی شون  بمونن

سادگی  فت  و  فراوون  هر  کجا  مثل گل قالی بشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد