سرهنگ هم تمام شد.

یادمه زمان جنگ ما تنها با ۲ کشور عربی روابط خوبی داشتیم کشور سوریه و لیبی. همیشه در صدر اخبار بودند و علی رغم اختلافاتی که با آنها داشتیم به دلیل اقتضای سیاسی  از کشور جماهیری لیبی  بعنوان کشور دوست و برادر نام برده می شد . در طول همه این سال ها نام سرهنگ قذافی در اخبار بود چون آدمی متفاوت ومنحصر به فرد بود. با انواع و اقسام قیافه ها داستان ها و مسائل سیاسی و شخصی سعی می کرد درصدر اخبار وجود داشته باشد. مردی انقلابی که به دیکتاتور تبدیل شده بود و ۴۲ سال با قدرت کامل بر لیبی حکم رانده بود . با شروع بهار عربی مخالفان وی  هم به پا خواستند ولی او بعد از ۴۲ سال حاضر به ترک قدرت نشد . بعد از ۸ ماه کار به جایی رسید که از لوله فاضلاب بیرونش آوردند و با خفت و خواری وی را کشتند. بعد هم آنقدر جنازه اش ماند که بو گرفت و سپس در بیابانی که کسی نمی داند کجاست دفن شد.  

قذافی دیروز

 قذافی امروز 

هدفم از این نوشتار یادآوری چند سوال بود. 

آیا ۴۲ سال حکومت مطلق به این خفت و خواری آخرش می ارزه؟  

چرا حاکمان حاضر نیستند علی رغم نارضایتی مردم تا آخرین لحظه حکومت را ترک کنند؟ 

چگونه فرد انقلابی مثل سرهنگ قذافی به دیکتاتوری تمام عیار با دم و دستگاه پادشاهی تبدیل می شود؟ 

نظرات 1 + ارسال نظر

برای من هم سازوکار تبدیل مصلح به دیکتاتور جالب است و سوال است. عجالتاً حدسهایی زده ام. نظر شما چیست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد