آنقدر نزدیک شد لب های جانان بر لبم

آنقدر نزدیک شد لب های جانان بر لبم
تا که آمد از خیال بوسه یی جان بر لبم

خیره شد چشمم در آن لب های عشق انگیز پاک
مهر خاموشی زد آن چشم درخشان بر لبم

خواندم از تصویر جانان دوش خط آرزو
زان نگه نقش تبسم خورد پنهان بر لبم

روز و شب در کلبه ی ویرانه ای دیوانه وار
اشک در چشمم به رقص و نام توران بر لبم

هر زمان در آشیان آرزو چون کودکان
لرزه ریزد دردمندی های هجران بر لبم

درد اگر درد تو باشد، ای حبیب بی وفا
کافر عشقم گر آید نام درمان بر لبم

مرحبا چشمم، که از لطفش همه شب تا سحر
نور پاشد بوسه های اشک غلطان بر لبم

همچنان "امید" آن دارم که برگیرد لبش
دوش آن مهری که زد لب های جانان بر لبم


"مهدی اخوان ثالث"
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد