-
قاصدک
1393/01/30 20:07
قاصدک گوشه نگیر ، غصه نخور انتظار تو سحرگاه به سر خواهد شد کوچه از ولوله ی باد خبر خواهد شد وقت پرواز تو هم نزدیک است وقتی از اوج به دنیای زمین می نگری یاد من باش که بی بال و پرم بذر خود را به زمینی آرام در دل خفته ی یک باغ امانت بسپار تا بهاری دیگر وقتی آواز قناری و صدای بلبل همه ی خاک زمین مست کند تو هم از خاک دگر...
-
غنیمت
1393/01/29 13:44
حیف است غنیمتی که در دست تو است عالم شده معشوق،جهان مست تو است قدر ار که ندانی شب باران و دم صبح خوناب روان ببین که از شصت تو است
-
مسکن مهر تو
1393/01/28 23:27
در مسکن مهر تو شب و روز مقیمیم در مکتب لطف تو شب و روز مریدیم کس نیست که فهمی کند این دور زمان را در مسلخ عشق تو شب و روز دویدیم "محمود مسعودی(ساده)"
-
خدایی ای عشق
1393/01/28 19:52
در چشم و دلم چه با صفایی ای عشق بازیگر جمله لجظه هایی ای عشق گر از دل من جدا شوی خواهم مرد بگذار بگویمت تو خود خدایی ای عشق "محمود مسعودی(ساده)" بر درد دلم چنان شفایی ای عشق در سینه سرود لحظه هایی ای عشق در مجلس ما اگر صفایی باشد از لطف تو است که باوفایی ای عشق "محمود مسعودی(ساده)"
-
قدمت با طراوت
1393/01/28 19:42
تک درخت کهنه و باران نو حس قدمت با طراوت می دهد یا ابهت با صلایت با نشاط باز بر اندیشه فرصت می دهد احترام پیر و احساس جوان بر مسیر زندگی خط می دهد "محمود مسعودی(ساده)"
-
شبانگه
1393/01/28 17:50
شبانگه بود و آن مه بود و مه بود دو چشمانش ز خواهش کارگه بود چو آنشب عالمی در دست من بود دلم تا صبح آن شب پادشه بود "محمود مسعودی(ساده)"
-
از قهقهه
1393/01/26 20:48
از شعشعه ی دو نور چشمت مستم از قهقهمه ی لبان مستت مستم ای کاش ز بوسه ات مرا سهمی بود کز همهمه های می پرستت مستم "محمود مسعودی(ساده)"
-
به کجایید؟
1393/01/25 12:30
دلخوش به گل و باغ و بهاران به کجایید؟ سرشاد می و وصل و نگاران به کجایید؟ غافل منشینید که بادی به کمین است مدهوش شب و شهد و هزاران به کجایید؟ "محمود مسعودی(ساده)"
-
یارانه: ثبت نام یا انصراف مسئله این است .
1393/01/23 11:11
می گویم یارانه ثبت نام یا انصراف ؟ می گوید چرا انصراف؟ می گویم خجالت بکش چرا ثبت نام؟ می گوید : بگو ببینم آقای کلان نگر چرا نباید ثبت نام کنم مگه من.... می گویم به هزار دلیل که رسانه های جمعی و غیر جمعی گفتند و می گویند و خواهند گفت. می گوید من اگر هزار و یک دلیل بیارم برا ثبت نام چی: هر کی مال و منال و درآمدی داره از...
-
بد نباید گفت
1393/01/21 07:57
پراکنده گویی بد نباید گفت با خورشید و ماه دل نباید بست بر ابر سیاه عشق را باید به هر ویرانه دید هر نگه را شاعر پیمانه دید سینه را باید سپر کرد و گذشت کینه را از دل بدر کرد و گذشت نور خورشید از برای بودن است نی برای خویشتن فرسودن است قطره شو تا عاقبت باران شوی ذره شو تا راهی جانان شوی زندگی قبل از من و ما بوده است سبزه...
-
این نیز بگذرد
1393/01/15 10:32
شاد و حزین گذشت و این نیز بگذرد فرش گلین گذشت و این نیز بگذرد گاهی سوار اسب مرادی گهی به زیر آن اسب و زین گذشت و این نیز بگذرد "محمود مسعودی(ساده)"
-
دام زمونه
1393/01/15 08:17
دلی دارم در دام زمونه گرفتار می و جام زمونه خدا را همرهان راهی نمایید که تکراریست ایام زمونه "محمود مسعودی(ساده)"
-
گاهی
1393/01/15 08:09
گاهی قلم گم می شود در دست هایم گاهی خودم گم می شوم در لحظه هایم گاهی حقیقت می رود از زندگانی گاهی مجازی می شوی حتی به آنی آری همین است زندگی،گه این و گه آن یک سو سرآغاز است و یک سو خط پایان باید که چید از لحظه ها حرف نهانی ورنه به سطحیات خود باید بمانی "محمود مسعودی(ساده)"
-
نسیم فرودین
1393/01/12 09:21
نسیم فرودین گوید که برخیز بلند بانگ زمین گوید که برخیز نمان در کوچه تنگی های دلتنگ عرق ها بر جبین گوید که برخیز به کوه و دره و دشت و دمن شو طبیعت هم همین گوید که برخیز به دشت لاله های زرد و سرخش چو شیرین انگبین گوید که برخیز به جاری گشته آب جویباران نوایی دلنشین گوید که بر خیز طواف کعبه واجب گشته امروز خدای شرع و دین...
-
بخوان مرا
1393/01/12 08:28
بخوان مرا که خسته ام راه فرار بسته ام بس که سکوت کرده ام از لب خود گسسته ام ز باغ بین فراریم ،گلی نچیده شاکیم درون خود تنیده ها به دلخوری نشسته ام نه کوه دعوتی گرفت نه راه همتی نمود بس که به گود رفته ام درون گل نشسته ام بخوان مرا که خسته ام ولی بسان هسته ای، به فکر رستنم هنوز پوست از آن شکسته ام "محمود...
-
در گوش سحر
1393/01/12 00:44
نسیمی دوش در گوش سحر گفت: به کوهستان گل و صحرا گل و باغ است پر گل به دشتستان گل و دریا گل و راغ است پر گل نشاید بستری غیر طبیعت چو باغستان گل دنیا گل و تاق است پرگل نشاید غیر گلزاری نشستن چو در بستان گل و اینجا گل و آنجاست پرگل "محمود مسعودی(ساده)"
-
بیا
1393/01/12 00:35
کیستی عریان پنهانم بیا ای امید باد و بارانم بیا طفل دل در سینه خواهان تو است همچو گل در باغ و بستانم بیا نه زمستانی ،نه پاییزی نه غیر ای همه اصل بهارانم بیا فاتح دروازه های لایزال ای کلید نور تابانم بیا تا قیامت راه رحمت باز هست ای رحیمم نور رحمانم بیا در دل تنگ ضمیر ناخوداگاهم نشین آتشی افتاده بر جانم بیا خاک و...
-
بر باد
1393/01/10 13:18
درختی سبز و تر بودم به اندامم تبر گشتی شدم هیزم زدی آتش به جانم شعله ور گشتی شدم خاکستر و گفتم که رستم از غم دنیا ندانستم که بر بادم و تو دامی دگر گشتی "محمود مسعودی(ساده)"
-
سنگ زیر آسیاب
1393/01/09 08:05
سنگ زیر آسیابی شو بچرخ نی بترس از رو زگار و نی ز چرخ عاقبت خرد و خمیرش می کنی چرخ ظلم روزگار و جور چرخ "محمود مسعودی(ساده)"
-
شور فروردین
1393/01/09 07:24
عطر گل در مخمل سبز چمن پیچیده است زلف باران خورده بر دوش سمن پیچیده است ماه بر بام بلند آسمان شاعر شده جامه ای نو بر تن حرفی کهن پیچیده است لاله در رقص است و بلبل فکر آواز بهار دشت عاشق گشته و بوی ختن پیچیده است نوعروسان در چمن در جستجوی یار خود زلف گل بر شانه های یاسمن پیچیده است تازه است خاک زمین از لطف پاک آسمان...
-
در دام زندگانی
1393/01/06 09:28
سخت است بگذرانی بی پول زندگانی و آن طرفه تر که باشد هنگامه ی جوانی اما بدان که مکنت ، آید به دست روزی اما کسی ندیده است این عمر جاودانی شادان نشین و خرم ، حتی میان گلخن در جوی دائم عمر نبود به جز روانی این بگذرد و آن هم ،بر پیر و بر جوان هم خوش باش و دل قوی دار،حتی شده زبانی کشتی گرت شکسته،صد راه گر که بسته کوشش کن و...
-
به وقت عید
1393/01/06 08:29
به وقت عید و هنگام جوانی غنیمت دان دو روز زندگانی نه فرصت بهر فردا گفتنت هست به شادی بگذران تا می توانی به وقت عید کوهستان قشنگ است هزاران تیر وی را در تفنگ است اگر یک دم روی تا کوی جانان نسیم کوی بینی رنگ رنگ است
-
مین های لوت مار ضحاک شده اند بجنبید،
1393/01/04 06:51
یکماه پیش که دوستان امیر طالبی گل نام تنگه ی رتیل را تنگه ی امیر نهادند و روز پرکشیدنش را روز لوت، خواستم بنویسم امیدوارم آخرین تنگه باشد که نامش را عوض می کنیم ولی ترسیدم بنویسم که تصورش هم سخت بود ولی خیلی زود لوت حرفش را زد که خواهان تحر ک و تفکر است ،خواهان تغییر و تحول است ، در چند ماه گذشته برای زنده نگهداشتن آن...
-
در این سال جدید
1393/01/01 06:16
سرت شاد و لبت پر خنده بادا ز عطر عاشقی آکنده بادا در این سال جدید و موسم گل دل از غیر خدایت کنده بادا "محمود مسعودی(ساده)" تو را صلح و صفا پرونده باشد درونت شور و شادی زنده باشد چو خورشید ار که دایم نور زایی ز نورت عالمی سرزنده باشد "محمود مسعودی(ساده)"
-
سلام
1393/01/01 06:01
اول به خدا سلام ای آدم ها دوم به شما سلام ای آدم ها سوم به تمام انس و جن عالم با لطف و صفا سلام ای آدم ها "محمود مسعودی(ساده)"
-
قِبراق باشی
1392/12/27 09:26
الهی خوشدل و قِبراق بَاشِِیْ دلو زنده ، کمر تایاق بَاشِِیْ برای کشتن هر غصه و غم مثال شیر نر قچّاق بَاشِِیْ غم و غصه ز احوال شما دور لبو خنده ، دماغو چاق بَاشِِیْ هزار تا دلبر خورد و کلو هچ گرفتار همو چش زاغ بَاشِِیْ در ای سال جدید و موسم گل به هر جا بِی دَ توی باغ بَاشِِیْ به وقت قل قل گرما چو خاکشیر به وقت سردی غم...
-
آرومی نداره
1392/12/19 19:42
دلی دارم که آرومی نداره به دشت زندگی بومی نداره میون بارش بارون و افتو به غیر عشق پیغومی نداره "محمود مسعودی(ساده)"
-
یار شیدا
1392/12/18 12:59
دلت میخانه کردی یار شیدا لبت پیمانه کردی یار شیدا ندادی چون می از کنج لبانت مرا ویرانه کردی یار شیدا " محمود مسعودی(ساده)"
-
تفکرات پوپولیستی بلای جان جامعه
1392/12/17 12:23
اصطلاحاتی است که ادم وقتی معنی آنها را می فهمد می بیند چقدر گویا هستند یکی از این ها اصطلاح پوپولیستی یا عوام گرایی هست که در دیکشنری به معنای(روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه). در کشورهایی مانند ما این جور داستان ها با خون و پوست شان عجین شده است. چه از...
-
من دلم می خواهد
1392/12/17 12:17
من دلم می خواهد صبح که می رسد نسیم به همه ی خانه ها سر بزند و تذکر بدهد که هیچ دلتنگی مجاز نیست چون که حلال هیچ مشکلی نیست با یا بی دلتنگی شب خواهد آمد و یک روز و 12 ساعت نور تمام خواهد شد من دلم می خواهد صبح که می شود فرشته ای سوار بر بال های نورانی به خانه ها سر بزند گیسوان خفته را نوازش کرده بقچه ای از امید را زیر...