در دام زندگانی

سخت است   بگذرانی  بی پول  زندگانی

و آن  طرفه تر  که  باشد هنگامه ی جوانی

اما بدان  که  مکنت ، آید  به دست   روزی

اما  کسی  ندیده است  این عمر جاودانی

شادان نشین و خرم ،   حتی میان گلخن

در جوی    دائم   عمر   نبود  به جز  روانی

این بگذرد و آن هم ،بر پیر و  بر جوان  هم

خوش باش و دل قوی دار،حتی شده زبانی

کشتی گرت شکسته،صد راه گر که بسته

کوشش کن و توکل ،منشین به بی زبانی

طوفان به راه و دریا ،یا  در  مسیر و  صحرا

غرقاب کن  غمت را ،  با  موج   شادمانی

گویم که شادمانی ، اکسیر  زندگانیست

آخر  رسی  به ساحل ز آن   موج آنچنانی

این ابر ناامیدی ، بادیش در کمین   است

بسیار ها گذشت و  این  هم  رود به آنی

ساده ز شیر برگیر ، این طفل بی زبان را

دیوانه باش و  عاشق  در  دام   زندگانی

 "محمود مسعودی(ساده)"

نظرات 2 + ارسال نظر
فرا 1393/01/08 ساعت 11:06 ق.ظ

سلام
فضای پرامید وقشنگی داره این شعر. تشکر
طرفه یعنی چی

سلام
طرفه به معنای شگفت انگیز و، جالب در اینجا به کار رفته

اشرف 1393/01/09 ساعت 08:59 ق.ظ

سلام
این ابر ناامیدی ،بادیش در کمین است ...
ساده روان ودلنشین سرودین که با این رویش نو این شعر هم می چسبد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد