-
کجاست باران
1392/06/29 07:02
کجاست باران که برخیزد ز ابر ناگهانی ها بخشکاند غم و غصه ز عمق زندگانی ها کجاست ابری که بستاند سرود ناامیدی را بگیرد درد و محنت را و آرد مژدگانی ها بیارد شور و شوق نوجوانی دور از نیرنگ برون آرد دوباره حس عشق از بایگانی ها چه ساده می رود عمر گران از دست آدمها تو گویی عمر هم باشد ز نوع رایگانی ها " محمود...
-
از سوز دلم
1392/06/26 11:00
آتش هم از سوز دلم آتش گرفته نور نورش را ز شامم پس گرفته خم گشته زیر بار منت روزگارم دریا زبس که موج را بر سر گرفته ساحل ز بعد حسرت دیدار دریا تنها شده درد سری دیگر گرفته شعله ز شورستان من اگه نباشد شاید که یاری خوش بر و باور گرفته سرباز تنها مانده در مرز جنونم لابد جنون هم خانه ام را در گرفته تنها ترین قربانی شهر...
-
خیال خیس
1392/06/25 20:53
تصور کن میون گرمی بی تاب تابستون هوای ابری بشه بارون بیاد مثل بهارستون تموم آسمون ابری،هوای بی دلی شرجی خیالت خیس شه، سر در بیاری از خیالستون یهو عاشق بشی ،یادت بیاد از شرجی دریا ز دست گرم خورشیدی کنار گلشن و بُستون به لبخندی جوون گردی و گردی راهی دریا دوباره موج برگرده بیاد دست بوس سرمستون تصور کن به دست آری لب خیس...
-
خرماپزان چشم تو
1392/06/22 21:51
خرماپزان چشم تو خرما نمی دهد جر انتظار در طبقم جا نمی دهد نخلی که خم شود پیش روزگار بر هیچکسی امید فردا نمی دهد
-
سهم من
1392/06/22 00:55
سهم من تقسیم عمری رفته است سهم من تنظیم سازی خفته است سهم من افسانه ی میخانه هاست سهم من گفتن ز دری سفته است پر که پروازی ندارد مرده است سهم من تفسیری بالی بسته است سهم من هرم نفس های تو بود سهم من تکذیب ماه و هفته است شبنم تنها حریف برگ نیست سهم من تبخیر حسی خسته است بال پروازم هنوز آماده نیست سهم من شعری ز لب برگشته...
-
چو نسیم سحر
1392/06/21 23:04
خواهم چو نسیم سحر از سحر تو آرام شوم هنگام سحر به بوسه ای از لب تو رام شوم آنگه که عبور می کند فکر من از بطن چپت خواهم که به رگها همه اکسیژن اقدام شوم
-
ببار
1392/06/21 15:32
هرکجا دیدی زمستانی ،بهاری شو ببار هرکجا دیدی گلستانی،تو هم پر دربیار هرکجای دیدی که چشمی گریه کرد مرهمی گردان زبانت را به زخم وی گذار هر کجا دیدی پرستو خیس دارد بال و پر آفتابی شو چو گرما بر تن و جانش ببار هرکجا دیدی دلی بشکسته است نخ شو و سوزن ،رفوکاری به دلداری بیار هر کجا دیدی که شبگردی کنار خمره ای اندکی زر شو...
-
یک نفس
1392/06/20 21:52
چشمهایت یک نفس گویی صدایم می زنند بوسه هایت یک نفس لب را بنامم می زنند دل میان شرم آتش گونه پنهان کرده ای ورنه می دانم طپش ها هم برایم می زنند
-
شیر پنجشیر
1392/06/20 12:44
به یاد دارم در زمان اشغال افغانستان اخبار همیشه از نام احمد شاه مسعود در افغانستان پر بود او که سال ها با روس های متجاوز در دره پنجشیر جنگید و شیر پنجشیر لقب گرفت. در نبرد با دشمن و صلح با تجاوزکار هدفمند بود.در نهایت با رشادت هایش افغانستان آزاد شد، هر چند بعد از مدتی مجاهدین به برادر کشی افتادند و طالبان سر...
-
مخزن اکسیِژن
1392/06/20 01:02
بوسه هایت مخزن اکسیژن است قصه ی در د مرا آنتی ژن است نذر من کن هر چه دارو داشتی تا ابد عشقت درون هر ژن است
-
تیشه فرهاد زد و خسرو در او اردو کرد
1392/06/20 00:37
شیرین به رشک ، عالمی خسرو کرد فرهاد نشست و بیستون جارو کرد ای تف به تو روزگار و بیستونت تیشه فرهاد زد و خسرو در او اردو کرد
-
این جهان
1392/06/19 00:25
این جهان غیر سرابی بیش نیست قطره ی نغز پر آبی بیش نیست عالمی پر از هوا ی زندگیست واقعیت جز حبابی بیش نیست آسمان سقف بلندی است ولی سقف هم غیر نقابی بیش نیست کاخ می سازیم در باغی بزرگ باغمان غیر از لعابی بیش نیست رود و دریا دارد . کوهی بلند اینهمه، رویا و خوابی بیش نیست گاه شادی ،گاه مستی ، گاه درد سرد و گرم و تب و تابی...
-
سرآغاز
1392/06/18 16:29
همه ی اشعار و مطالب وبلاگ توسط "محمود مسعودی(ساده)" نگاشته شده اند. کانال تلگرام من: ساده آباد دو وبلاگ دیگر من : ژئوبلاگ (گردشگری و زمین شناسی) ، عکسخانه قهستان
-
نظام کدخدا و رعیتی حاکم بر قرن 21
1392/06/18 13:05
گاهی احساس می کنم دنیای ما بیش از یک دهکده ی مدرن با قوانین عصر حجری و دارای کدخدا و رعیت نیست کدخدایی که مباشر ، مشاور ، معاون ،سرباز و داروغه هایی دارد و عیان و نهان تصمیم گیرنده جهان است و هر که همراهش نگردد را بر نمی تابد و دشمن همیشگی او می گردد تا تسلیمش گردد. کدخدایی که خود می تواند سازند نگهدارنده و استفاده...
-
شادم ولی..
1392/06/18 00:54
شادم ولی گهی ز تو دلگیر می شوم یکباره از زمین و زمان سیر می شوم چون می نهی به کوه غمم درد انتظار بی آه و پرشکسته زمینگیر می شوم گر می روی به دام کسان یاد من مکن اما بدان ز سوز هجر تو تبخیر می شوم با ذره ذره های یاد تو دلخوش بدم ولی چون قطره ای ز چشم تو تقطیر می شوم قاری مصحفم که ز عشق تو بی صدا با هر قرائت عین تو...
-
پس کی تو می آیی
1392/06/17 22:57
ببین گل از گلستان می رود پس کی تو می آیی خزان تازه ای سر می رسد پس کی تو می آیی چرا باید زمستان کرد این گلخانه ی بستان غرور من به تاوان می رود پس کی تو می آیی
-
انگیزه ی جهان
1392/06/17 20:52
فرهاد و کوه خسرو ،شیرینی زمانند مجنون و راه لیلی ،انگیزه ی جهانند رامین و ویس و منوچهر و زهره ها وامق و عشق عذرا دنیای عاشقانند
-
تا بیستون
1392/06/17 12:23
رفته ام تا بیستون تا بلکه صیادت شوم کوه عشقت برکنم شاید که فرهادت شوم چون ندیدم عشق شیرینی به کوه روزگار می کنم کوه نمک تا جمع اضدادت شوم
-
شبنم تنها
1392/06/16 01:07
تو کوچه باغ پر از گل، معطر و کمیاب منم که مست شمیمت،مبادی آداب تو شاخسار خمیده ز میوه ای پرآب منم مسافر تشنه ، مسافر شوراب تو بر گ سبز امیدی ز خواب طولانی منم چو شبنم تنها،کجایی ای ارباب تو سبزه زار کناره ،پر از سکوتی ناب منم چو موج غمینی،کنار تو شاداب تو شعر حافظ شیراز و حس ناگفته منم که عاشق مجنون بیا مرا دریاب تو...
-
بذر نذر
1392/06/15 15:20
بذریست که بر لبت خدا می کارد نذریست که بر لبت صفا می کارد بذری که به میوه می رسد نذرم کن حقیست که بر لبت جدا می کارد
-
طرفه خیال
1392/06/14 22:54
آنشب که دلم یاد رخ چون قمر افتاد روی قمرم از دل و حتی بصر افتاد پرواز خیالات تو در دشت دل من مرغیست که سبزینه باغش گذر افتاد صیادی چشم تو خطایی ننموده است این بار کمان کرده به قلب سحر افتاد زد بال و پرو داغ به دل در شب هجران بی هیچ نشانی ز تو بی بال و پر افتاد نه آب ،نه دانه، نه خبر از گل رویت در دامگه حادثه ها در به...
-
سوریه از امروز تا فردا
1392/06/13 22:55
مدت هاست که مخالفان بشار اسد از سریال بهار عربی استفاده کرده و خزانی را در سوریه آغاز کردند که با مقاومت رژیم سوریه پایانش زمستانی سهمگین با بهمن های عظیم خواهد بود. در این میان مثل همیشه بعضی کشورها بر طبل جنگ کوفتند و همه گونه آنها را تقویت کردند. کاری به جنبه سیاسی حکومت اسد ندارم که چقدر دموکراتیک هست یا نیست که...
-
حضور وزرا در فیسبوک
1392/06/13 16:14
خیلی خوبه که وزرای محترم اینقدر به ارتباط متقابل علاقمند هستند و در صفحات اجتماعی بخصوص فیسبوک عضو شدند تا بطور مستقیم از حرف دل مردم مطلع باشند. بعد از آقا محمد جواد ظریف وزیر محترم خارجه و آقا اسحاق جهانگیری معاونت اول محترم حالا آقا بیژن زنگنه هم فیسبوک تشریف آوردند. البته بنام همه وزرای محترم صفحاتی در فیسبوک هست...
-
چنان زی
1392/06/13 12:28
چنان زی مردمان شادان ببینی به دور از رنج بی پایان ببینی چو فردا می شمارند برگ هایت هزاران برگ خوش پنهان ببینی چنان زی کز عبورت عطر خیزد به وقت بارش غم چتر خیزد چو فردا می نگارند سطرهایت ز هر سطرش هزاران فخر خیزد چنان زی که کویر گلزار گردد نه که گل های عالم خار گردد چو فردا باغها گل می نمایند دلت همسایه با دلدار گردد
-
عطر گیسوان
1392/06/12 22:19
با عطر گیسوان تو پر می شوم هنوز در پیچ ابروان تو گم می شوم هنوز با حسرتی که از لب تو مانده بر دلم با غنچه ی لبان تو گل می شوم هنوز با شاعران چشم تو همپا و هم نوا با خال هندوان تو گر می شوم هنوز گر با سکوت یا به زبان هم برانیم بر خط نوجوان تو پل می شوم هنوز برگرد بمان به پای من ای رفته از نظر در پای کاروان تو حر می شوم...
-
حق آدم دود و گاز و مرگ نیست
1392/06/12 00:20
نیمه شب بی خبر از خواب پرید هر طرف بی سبب و تاب دوید سحرین خواب خوشش جنگی بود نفسش تنگ و هوا ابری بود پدرش خواب خدا را می دید مادرش آدمکی سنگی بود آدمیت زخدا غافل بود عقل از بیخ و ز بن زائل بود پسرک سوخت و فریاد کشید دخترک چشم نبست داد کشید نفسش سخت به تنگ آمده است سوزش سینه به جنگ آماده است خواست بیداد کند داد نداشت...
-
می توان
1392/06/11 13:00
می توان بهتر دید،می توان بهتر گفت،می توان بهتر بود می توان نادیده ،شایدم نشنیده یار همدیگر بود می توان طوفان کرد،می توان عصیان کرد،همه را ویران کرد می توان سنجیده، شایدم رنجیده ،یار همدیگر بود می توان باران بود، بر شقایق جان بود،دشمن طوفان بود می توان بی کینه، شایدم آیینه یار همدیگر بود
-
نادیدنش بهتر
1392/06/11 12:38
به چشمانت بلوری دیده ام نادیدنش بهتر به لبهایت سکوتی دیده ام ناگفتنش بهتر به هر سلول حسی را،به هر ملکول افسوسی به افکارت حروفی دیده ام نشنیدنش بهتر
-
اجابت کردنش با تو
1392/06/10 22:06
دعا کردم خدای من اجابت کردنش با تو رها کردم ز کف تیری اصابت کردنش با تو شکستم خویشتن در پیش پای خود وفا کردم به عهد خود کتابت کردنش با تو
-
صدای تیشه ، قحطی اندیشه
1392/06/10 21:28
هنوز در گوش کوهستان صدای تیشه می آید نمی گویم ، ولی شاید صدا از بیشه می آید هنوز آدم به فکر سبزه های زیر پا ها نیست مرا ترسی فراتر از شکست شیشه می آید هنوز هر جا که خرچنگیست ترسناک است نمی پرسم تو گو این از کجای گیشه می آید بزن بر زلف انگور می بنوش از دانه های آن گمانم این فقط از فکر شاعر پیشه می آید تمام جنگل سبز از...