سهم من

سهم من تقسیم عمری رفته است

سهم من تنظیم سازی خفته است

سهم من افسانه ی میخانه هاست

سهم من گفتن ز دری سفته است

پر که پروازی ندارد مرده است

سهم من تفسیری بالی بسته است

سهم من هرم نفس های تو بود

سهم من تکذیب ماه و هفته  است

شبنم تنها حریف برگ نیست

سهم من تبخیر حسی خسته است

بال پروازم هنوز آماده نیست

سهم من شعری ز لب برگشته است

وه چه طولانیست این عمر دراز

سهم من رازی که خود سربسته است

سهم من از زندگانی گم شده

سهم من جرفیست که ان ناگفته است

سهم من از عین و شین و قاف چیست

سهم من صبری که از کف رفته است

سهم من شب های بی پایان ز تو

سهم من صبحی ز خود بگذشته است

سهم هایم ساده پنهان گشته اند

سهم من سودای عشقی تفته است

نظرات 1 + ارسال نظر
فرا 1392/06/25 ساعت 12:50 ق.ظ

من دنیایی را می کاوم به بهانه ی دیدن نگاه تو که سهم من بوده وگم شده است.
من بی قرار اقیانوسم ،ولی تشنه دنبال آب می گردم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد