به هر نامی که ممکن هست دانشگاه می سازند
اگر جا کم بیارن شـــــــک نکن در ماه می سازند
نه تنها دولتی ،بلکه پیام نـــور و دانشگاه آزادی
به اوج قله ی کـــــــوه و به قعــــر چاه می سازند
شبانهروزی و کاربـ ردی و پـــردیس و فــرهنگی
برای مفلس و پـــــــولـــــدار و اهل آه می سازند
ندارم شـــک سواد و علم و دانش لازم است اما
چو بی مایه فطیر است ملتی گمـــــراه می سازند
مقالهست مشکل استاد و دانشجوی مدرکجـــو
برای چاپ و چاپیدن هــــــزار ایستگاه می سازند
برای انکه بیکاری نباشد بین فارغ گشتگان علم
ز نــــو استاد و شغل و رشته دانشگاه می سازند
وکیلی وعـــــــــده داده رای اگر دادید من را هم
نشد تصویب هم با پارتی و اکــــــــراه می سازند
اگرچه ظاهرا راه سعادت هست و خـــــــوشبختی
و لیکن سمت ترکستان گهی پـــــرتگاه می سازند
بجویید علم را در چین و ماچین ،مهـــد و گهــواره
ولیکن عـــــــــده ای زین راه ،هم بیراه می سازند
فقــــــــــط روستای ما مانده ندارد دفتر و دستک
که آنجا هم به زودی منزل و خــــــرگاه می سازند
نــــــوک بینی خود را دیده اند این مملکت سازان
که بهر کسب مـــدرک دفتر و دستگاه می سازند
محمود مسعودی
عین حقیقت
عالی