ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
رد پایی تازه می بینم:
به عمق شاخه ها
در میان دانه ها
از تقلای شب پروانه ها
عشق های کوچه باغی
عمرشان کوتاه است
زود میوه را می چینند
و زرد باید گردی
که جایی بهر سبزی
بهر شادابی نیست
آری بهار نزدیک است
و تو
هوس تازه تری در دل و در سر داری
نیست راهی بجز از پژمردن
زردی از دست تو و آزردن
می روم تا تو به دنیای خودت تازه شوی
رسم دنیا این است
عمر این عشق از سبز بهار تا زرد خزان
فقط چند روز است
و تو با سر به زمین خواهی خورد
و زیر پای پاییز
چند روزی همه درگیر تو و رنگ رخت خواهند بود
لاجرم:
عبرت بی عبرت یک مزرعه یا باغ و درخت خواهی شد
و برگی تازه جای تو را خواهد گرفت
سلام
ممنون که به وبم سر زدین.
خیلی زیبا و دلنشین بود.