ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
گفتم :سکوت
گفت: اول و آخر شکستنیست
گفتم :سجود
گفت:آخرِِ عشقی ندیدنیست
گفتم: وفا
گفت: هشدار نوعی گسستنیست
گفتم: جفا
گفت :آن هم گذشتنیست
گفتم :طلاگفت: یک نوعش خریدنیست
گفتم :رفیق
گفت :دُرّی که سفتنیست
گفتم :طلوع
گفت: زیبا و دیدنیست
گفتم : غروب
گفت :طلوع آمدنیست
گفتم :وصل
گفت: رویای عاشقیست
گفتم : وصالگفت :پایان عاشقیست
گفتم: دلمگفت :مواظب باش شکستنیست
گفتم: عشق
گفت :حسی شکفتنی اما نگفتنیست
گفتم:عشق
گفت: کاخ مجللیست
گفتم : عشق
گفت: بی وصل ماندنیست
گفتم :امید
گفت :هرگز نخفتنیست
گفتم :بهار
گفت :وصلی شکفتنیست
گفتم : خزان
گفت: فصلی که دیدنیست
گفتم :غم
گفت :یک نوع خوردنیست
گفتم :کویر
گفت :تجسیم تشنگیست
گفتم : آب
گفت: معجون زندگیست
گفتم :زندگی
گفت تنها ،فقط یکیست ، آباد کردنیست
گفتم: عمر
گفت :تکرار نگشتنیست
گفتم :خواب
گفت :بسیار خواستنیست
گفتم: بارانگفت : لطفی به عاشقیست
گفتم :دریا
گفت :عاشق کشی جریست
گفتم :دریا
گفت : تا عمق خود غنیست
گفتم : شینم
گفت: چشمی که مدعیست
گفتم: کوه
گفت: مغرور دلبریست
گفت :رود
گفتم : جریان سادگیست
گفتم : شراب
گفت : گویند جهنمیست ،کم خور ،داروغه مدعیست
گفتم: می
گفت: خوردم و خوردنیست ، بگذر نهفتنیست
گفتم :لبت
گفت : طعمی مکیدنیست
گفتم : دو چشم
گفت : گویای بندگیست
گفتم : ابروت
گفت: در دلبری غنیست
گفتم : زلف تو
گفت: پیچیده باوریست
گفتم : دلت
گفت حرفش شنیدنیست
گفتم : روزگار
گفت: دست من و تو نیست
گفتم : سرنوشت
گفت: آن خودنوشتنیست
گفتم : تقدیر
گفت : مفری ز تنبلیست
گفتم : تلاش
گفت : بی او مردگیست
پرسید : پول
گفتم . چرکی که رفتنیست
پرسید :پول
گفتم : دست یافتنیست ،حرف دل فقیر ،سرمایه غنیست
پرسید: پول
گفتم : زیبای دل تهیست
گفتم: دروغ
گفت: راهی نرفتنیست
گفت : سیاست
گفتم: یک راه فربهیست
گفتم :ریاست
گفت :هر روز بر تن یکیست
پرسید : شیطان
گفتم : لولوی آدمیست
گفت : آدم
گفتم: تقصیر از او یکیست
گفت : حوا
گفتم: ردش همیشگیست
گفتم: مرگ
گفت: این راه رفتنیست
گفت : عزرائیل
گفتم: نقطه ی سرخط زندگیست
گفت : بهشت
گفتم : شعری که گفتنیست
گفت : دوزخ
گفتم: ترسی نرفتنیست
گفت :ریحانگفتم : بویی که مادریست
گفت :مادر
گفتم : تنها فقط یکیست
گفت : پدر
گفتم : کوهسار زندگیست
گفت: خواهر
گفتم : مهرش نگفتنیست
گفت :برادر
گفتم : پشتوانه ای قویست
گفت : فرزند
گفتم : یک لحظه بی دلیست
گفت : فرزند
گفتم : تفسیر عاشقیست
گفت : فرزند
گفتم :نسل تو ماندنیست
گفت: فرزند
گفتم :باشد مفهوم زندگیست
گفت : سادهگفتم: هر ساده ماندنیست
سلام .از خوندن این سؤال و جواب های زیبا لذت بردم . انگار اشعار و نوشته هاتون وارد مرحله جدیدی میشن. فقط جسارتا در این گفت و شنود دلنشین جای یک شخصیت مظلوم به نام همسر خالی نیست؟
درست فرمودید ممنون که همیشه نکات لازم رو یادآوری می کنید