ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
در آن دالان جاده جنگلی که مرا به ماهی عشق تو می رساند
به زیر تاریک و روشن جنگل که سایه های مان ناپیدا بود
توقفی کردیم
نگاهی به عمق مکان کردم
و
در عمق زمان شناور شدم
یک لجظه تو به دیدار ذهنم آمدی
گفتم که تو را منتظرم
ولی دریا پیش رو بود
و
ماهی ها منتظر
نمی شد از هیچیک گذشت.
تو در ذهنم ماندی و من به دیدار دریا رفتم
و ذهن من
و
ماهی دریا یکی شدند