فیش نامه

ایا یا ایهاالساقی کجا رفت کاس و ناول ها
که فیش اول نمود آسان ولی افتاد مشکل ها
گرفتم فیش و گفتم می خورم یک آب هم رویش
ولی از مکر مکاران چه خون افتاد در دل ها
مرا در باغ و ویلایم چه جای عیش چون هر دم
فلان فریاد می دارد بگیرید این اراذل ها
جناح یک برای کشتن دو می زند فریاد
و ملت گرم بازی خوردن از این مسائل ها
خیال کردم که بانک و بیمه از املاک بابا است
بسی مانند ما خوردند و ما گشتیم زائل ها
ندادم سهم بعضی ها و اکنون کله پا گشتم
که شاید عبرتی باشد برای اهل محفل ها
شب تاریک و بیم موج و تخریب سیاسی هم
کدامین پست خالی است از زهر هلاهل ها
برای انتخاباتی که تکلیف است بر ملت
رئیسان فکر زیرابند،سوارموج و شاتل ها
ز بدشانسی ببین کز جمله این نقطه چین خواران
چنین بدقرعه افتاده به هیئت ها و عامل ها
ز یکسو اختلاس و فیش و از سوی دگر غارت
خداوندا کجا رفتند به سهم خویش قائل ها
خدا را فیش من بستان از او ای صاحب دولت
که صدها پته می بینم درون باغ و منزل ها
تو هم بس کن دگر ساده در این دوران بی باده
سیاست بی پدر باشد، جهان سرشار باطل ها

"ساده" سرود تیر 95، با تشکر از خواجه ی شیراز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد