تنها مال من

دلم بسیار می خواهــد که تنها مال من باشی

عروس قلب  دلتنگم به گردن شال من باشی

به چشمم اشک اگر آید به روز سخت دلتنگی

بگیری اشـــــک هایم را ،الف تا دال من باشی

به روز شادمانی همنشین خنـــــــده و شادی

به روز سخت بیماری خودت تبخال من باشی

زنی هی بر ســــرم شانه ،شبیه در و دردانه

به من آغــــوش بگشایی فقط باحال من باشی

خیابان در خیابان در پی  بــــــــوی تو می آیم

که می گفت کــولی تنها فقط در فال من باشی

اگر مـــــــومن شوم ایمان و عشق و آرزوهایم

والضالین اگرگــــردم تو هم در ضال من باشی

شکــــوفه تا گل و دانه به شاخ و برگ شاهانه

شکـــــوه میوه ی شیرین و حتی کال من باشی

خـــــودت گفتی که می آیی بهاران با رخی تازه

ولی پاییز هم باید گل خوشحـــــــال من باشی

دلم بسیار می خـــــــــواهد بنوشم آرزویم را

که شیرینم شوی روزی ،شبی حلّال من باشی

"محمود مسعودی


نظرات 1 + ارسال نظر
فرا 1394/09/15 ساعت 04:18 ب.ظ

آقای مسعودی عالی سرودین

کاش میشد فاصله ها را از میان این کلمات و واژه ها برداشت و رسید به مصرع اول ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد